شیعه را بشناسیم

چهار شنبه 6 خرداد 1394
ن : راحیل

شیعه را بشناسیم

 

 

 


تحقیقی پیرامون

 

 

شیعه و حقیقت تشیّع

 

 

 

فهرست مطالب

مقدمه

معنای شیعه و حقیقت تشیع 

تاریخ شیعه : ( آغاز تشیع 

عشق و ایران 

عاشقانه زیستن

امام ؛ قلب

شیعه و انتظار

سخن آخر

 

 

 

مقدمه :

مرام تشیع چیزی جدای اسلام نیست، بلکه نامی است که نخستین بار رسول اکرم (صلی الله علیه واله وسلم) بر پیروان و دوست داران امیر مومنان، علی بن ابی طالب(علیه السلام) اطلاق کرده است و بعد از رحلت پیامبر،علیرغم اراده ی مخالفان شیعه که همواره برسرقدرت و فرمان روایی بودند ، این نام درمورد پیروان اهل بیت علیهم السلام به کار رفته و هیچ مصداق دیگری نیافته است .

مرام تشیع چیزی جز پیروی واقعی و بی چون و چرا از رسول خدا نیست؛ چنان که دستور قرآن است که : هر چه را رسول به شما دستور داد عمل کنید و از هرچه نهی کرد پرهیزکنید،  وسخن او وحی خداست . ونیز صدور ( حدیث ثقلین )  از پیامبر تقریبا اجماعی است .

پیروان دوازده امام، تنها کسانی هستند که به محتوای حدیث ثقلین عمل کرده و درکنار قرآن، معتقد به وجود شخصیت هایی ازعترت پیامبرشدند که همانند قرآن، سلوک آنان خطاناپذیر و اطمینان بخش است . شیعیان، امام معصوم علیه السلام و سلسة وجود آنان را تا قیامت ممتد می دانند، چنان که حدیث ثقلین آن را می رساند که تا قیامت از هم جدا نمی شوند .

 

معانی شیعه و حقیقت تشیّع

بزرگان ما  14 معنی برای حقیقت شیعه کرده اند :

1-    شیعه یعنی مصمم بر درک حقایق و قاطع بر حقانیت خود .

2-    شیعه یعنی نیرومند و قوی در درک حق و با صلابت در راه حقایق.

3-    شیعه یعنی شجاع و دلیر و با شهادت در حفظ و حراست از حق .

4-    شیعه یعنی تقرب جویی به خدای سبحان، و مصمم بر نزدیک شدن به دوستان خدا و مصمم بر دوری از شرک و اجتناب از دشمنان خدا و رسولش .

5-    شیعه یعنی پذیرای حق با بصیرت و بینایی .

6-     شیعه یعنی پیروی از حق با علم و آگاهی .

7-    شیعه یعنی همگامی با اهل حق .

8-    شیعه یعنی مشارکت با اهل حق و راه احقاق حق .

9-    شیعه یعنی اشاعه و نشر و اظهار وبیان کننده ی حق در جوامع بشری .

10-            شیعه یعنی سعی کننده و کوشا در تکثیر نسل خود .

11-            شیعه یعنی همگون شدن افراد در گفتار و کردار .

12-            شیعه یعنی علاقه و میل قلبی و محبت او نسبت به افرادی که نسبت به اهل بیت محبت دارند .

13-            شیعه یعنی صداقت و راستی در گفتار وعمل .

14-            شیعه یعنی دعوت افراد به اتحاد در راه حق وپذیرفتن حق از دیگران .

 

 

تاریخ شیعه : ( آغاز تشیع  ) 

اظهار نظرهای متفاوتی درباره شروع تشیع شده است ولی به طور کلی می توان این نظرها را به دو دسته تقسیم کرد :

الف )  گروه اول : نویسندگان ومحققانی که قائلند تشیع بعد از در گذشت پیامبر صلی الله علیه واله ایجاد شده است ،

دسته اول : آن عده که قائلند تشیع در روز سقیفه پدید آمده است ؛ همان روزی که جمعی از بزرگان صحابه ، به صراحت گفتند : (علی  علیه السلام اول به امامت وخلافت است )   

دسته دوم : پیدایش شیعه را مربوط به اواخر خلافت عثمان می دانند وانتشار آرای عبدالله بن سبا را در این زمان ، به شروع تشیع ربط می دهند .

دسته سوم : معتقدند که شیعه در روز فتنه الدار( روز قتل خلیفه سوم  ) به وجود آمده است .

دسته چهارم : معتقدند که تشیع بعد از حکمیت ، تا شهادت علی علیه السلام به وجود آمده است .  

دسته پنجم : این گروه ، آغاز تشیع را به واقعه ی کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام ربط می دهند .

ب )  گروه دوم : محققانی که معتقدند تشیع ریشه در دوره رسول خدا صلی الله علیه واله دارد. به جز قاطبه عالمان شیعه ، برخی از دانشمندان اهل سنت نیز چنین عقیده ای دارند ؛ چنان که محمد کُردعلی  از بزرگان علمای اهل سنت ، می گوید : ( عده ای از صحابه درعصر پیامبر اکرم صلی الله علیه واله معروف به شیعه ی علی بودند . ) 

 

عشق و ایران :

خداوند به انسان ها ، از دریچه ی محبت قلبشان نظر می کند .پس اگر می خواهی منزلت خود را نزد او بدانی، بنگر منزلت او در نزد تو چگونه است؛ یعنی در قلبت چقدر محبت او را داری . 

این است که خداوند ، صریحا به مسلمانان صدر اسلام می فرماید « یا ایها الذین آمنوا مَن یَرتَدَّ مِنکـُم عَن دینه فَسَوفَ یأتِی الله بِقومٍ یُحِبُّهُم ویُحِبُّونَهُ » ای کسانی که ایمان آورده اید، هرکس از شما ، از آیین خود باز گردد، خداوند قومی را می آورد که آنان را دوست دارد و آنان نیز او را دوست دارند .

البته شاید آنان که از نزدیک با پیامبرصلی الله علیه و اله بودند، عابدتر وعالم تر بودند ؛ ولی خدا می گوید : اگر آنان از دین برگردند ، باکی نیست ! من قومی را می آورم که اهل محبت اند . روایت کرده اند وقتی درباره این آیه از پیامبر اکرم صلی علیه وآله سوال شد، ایشان با دست به پشت سلمان زدند و فرمودند : این مرد و هم وطنان اویند . پس فرمودند: اگر دین در ثریا باشد ، مردانی ازفرزندان فارس ،به آن می رسند.

یعنی این نوع عشق ،مخصوص ایرانی هاست و شیعه ی ایرانی ، اهل دل است ؛ لذا زمینه ی راه یابی او نیز بالاست . و سلمان ، کسی بود که این را ثابت کرد . او پیش از سلمان شدن ، به تورات و انجیل وارد بود؛ ولی قانع نشد ،چون دنبال عشق بود . و آن را جستجو کرد ، تا در نهایت ، معشوق را در جلوه ی پیامبر صلی الله علیه وآله و علی علیه السلام یافت و آرام گرفت . او می گوید : پیغمبر صلی الله علیه وآله را دیدم ، دعا می کرد و در دعای خود می گفت : « یا الهی وسیدی ، إنَّ حُبَّ حیدرالکرار،جنة ؛ یارب ، خَفِّف بِهِ أوزار اُمَّتِی .» ای خدای من وای مولای من ؛ همانا دوستی حیدر کرار علیه السلام بهشت است ؛ پروردگارا، به خاطر او ، گناهان امت مرا تخفیف ده .

گفتم : پدر و مادرم به فدای تو باد  یا رسوالله! ؛ من نیز به مانند تو دعا می کنم ؛ لیکن در مناقب حضرت امیر علیه السلام چیزی به من فرمای که همیشه باعث فخرم باشد . حضرت صلی الله علیه وآله پس از جریانی فرمود : ای سلمان از من روایت کن که هرکس در دل او محبت حیدر کرار علیه السلام باشد ، خداوند به او پس از مرگ ، قبّه ای از نور کرامت می کند .

آری محبت این خاندان ، اکسیری است که بر همگان اثر دارد و حتی چه بسا اگر کسی اسماً شیعه نباشد ، ولی محب باشد ، این محبت سبب می شود که او در خُلق و عمل ، موافق با آنان حرکت کند و از نور وجودشان بهره بگیرد .

 

عاشقانه زیستن :

شیعه  ، کسی است که در طریق اهل بیت علیهم السلام حرکت می کند ؛ که همانا طریق محبت است ؛ تا آنجا که خود اهل بیت علیهم السلام مظاهر محبت خدا شده اند : « التامِّین َ فی محبة الله »  وبرای همین است که از تمام دنیا گذشتند و در راه محبوب ، انواع سختی ها را متحمل شدند .

آری ما شیعه ی چنین امامانی هستیم . پس چرا اغلب ، نهایت آرزو و حرکتمان اگر باشد .ترس از جهنم و شوق به بهشت است ؟ ! عابدانی که به این انگیزه ، خدا را عبادت کنند ، بسیارند ؛ ولی تو ای شیعه یا همه ی کارهای دنیوی و اخروی ات را به عشق مولا بکن و جسم، روح ، علم ، هنر ، سعادت ، انرژی ، زندگی ،مال وفرزند و... ، همه را به عشق مولا بده ! اصلاٌ شأن شیعه ، این است که فقط دنبال رضابت امام زمان خود با شد و در همه حال ، دعای او به درگاه خدا ، این باشد که : « وَامنُن عَلَینا بِرِضَاهُ ... وَ أقبِل إِلَینا بِوَجهِکَ الکریم وَ اقبَل تَقَرُّبنا إلَیکَ وَ انظُر الینا نظرةً رحیمةً »   به رضای او بر ما منت گذار ، با وجه کریمت به ما رو کن ، تقربّمان را به سویت بپذیر و به نظر خاص رحمتت ، بر ما نظر کن .

 

جایگاه امام ؛ قلب انسان ها

در قلب ما ، اسماء الهی جای دارد و از آنجا که عینیت یافته ی اسماء الهی در سه عالم وجودی ، امام وعین الانسان است ،حقیقت وجود چهارده معصوم علیهم السلام در قلب ما حضور دارند . البته این مربوط به نوع انسان است وامام در قلب شیعه وغیر شیعه حضور دارد ؛ اما شیعیان به امام خیلی نزدیک ترند وطینت آنان از طینت امامشان است.  لذا می فهمند که امامشان را دوست دارند . در حالی که غیر شیعه چون از نظر وجودی ، خیلی نزدیک نیستند ، قلوبشان حجاب دارد . آن ها نیز ائمه علیهم السلام را دوست دارند ولی خودشان نمی دانند!

الحمدالله که ما محبت اهل بیت علیهم السلام را در وجودمان ادراک می کنیم ؛ اما باید خود را بشناسیم و بدانیم که جایگاه انسان کامل ،قلب ماست . بدانیم امام وقتی خانه نشین شد که از قلب من و شما افتاد! و وقتی به گودی قتلگاه کشانده و یا مسموم و مقتول شد ، که از قلب ما افتاد!

 

 

شیعه و انتظار :

شیعه باید همواره منتظر آمدن حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و ظهور حاکمیتش باشد ؛ اما در عین حال از افراط  و تفریط بر حذر باشد و با عوامل درون و برون آن دو مبارزه کند . این است که حضرت آیت الله بروجردی  (قدس سره ) توصیه می کردند : « در منبرها همیشه اسم حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف را ببرید و به هر مناسبتی ، نام حضرت را یاد کنید و مردم را به یاد ایشان بیندازید » ؛ تا یادشان همیشه زنده بماند . باید یاد امام بر تمام کارها ی ما حاکم باشد و هر لحظه در همه چیز ، دنبال تبعیت از او باشیم . یاد امام باید چنان در زندگی ما شیعیان حاکم باشد که اگر کسی به منزلمان وارد می شود ، فقط با یاد امام و جلوات امام مواجه شود . باید نعمت وجود امام را به عنوان محور تمام نعمت ها بشناسیم و بفهمیم فقط یک نعمت وجود دارد ، که سایر جلوات ، مظاهر و شعاع های آن هستند ؛ و ان نعمت هم ، مظهر مُنعم  (نعمت دهنده ) است .  

                                       

سخن آخر :

خدایا ؛ ای محبوب ...

از روز اول ، به ما محبت کردی ، تو محبّ بودی و ما ...

و ما چکونه می توانستیم محبّ ات نشنویم ؟!

ما محب تو شدیم ؛ اما باز تو بودی که محبت می کردی !

محبت کردی و کردی و کردی ... تا نعمتت بر ما تمام شد !

و باز محبت کردی ... قدم قدم می آمدیم ؛ اما تو تندتند ، راه ها را به ما شناساندی . آن قدر نشانمان دادی که باز مجبور شدیم شیفته ترت شویم . پله پله بالا بردی گفتی : بالای این نردبان ، آنجاست که من دوستت دارم !

اما اگر تازه آنجا قرار است محبوبت شویم ، پس این پایین ، این  همه محبت از کجاست ؟

تو چقدر خوبی ، خدا !

اما ... راست بگویم ؛ حالا که پله ی آخر را به ما شناساندی ، حالا که گفتی برخی از بندگانت را دوست تر داری ، گفتی که نه فعل و صفت و عملشان ،بلکه عاشق خودشان هستی ، حالا که این ها را گفتی ، از تو می خواهیم ما را جزء آن بندگانت قرار دهی . حالا که لذت و شیرینی اش را نشانمان دادی ، چگونه نخواهیم از تو ؟!

کوچکیم ؛ دستانمان ، کوچک تر! اما نگذار این آرزو در دلمان بماند . حالا که یتیم شده ایم ، حالا که أب شفیقمان را نمی بینیم ، حالا که دور و برمان را سیاهی پر کرده ، بیشتر دریابمان ؛ که اگر تو در نیابی ...

اصلاً به خاطر محبوبت نگاهمان کن ؛ برای اینکه بیاید ؛ زودتر بیاید .

دستمان را بگیر ،تا تنها نماند !

می خواهیم محبوبش شویم ؛ می خواهیم یاری اش کنیم  و تو خوب می دانی که می خواهیم ؛ که اگر نمی دانستی ، چنین دستمان را تنگ نمی گرفتی تا رها نشویم . اما کمک کن بیشتر . بیرونمان کن از این سجن تلخِ بی امام!

این لحظه ها ، سخت سپری می شود خدا ؛ تنگ است این زمین و زمان ! و در این تنگنای تودرتو ،تنها امید مان تویی ؛

و انتظارت وسعت شیرین ظهور ؛ لحظات خدایی با پدر بودن ...

سخت است خدایا ، غربت این یتیمی

اماممان را برسان ...

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: برچسب‌ها: تحقیق زیبا, شیعه شناسی,